تئوري چرخه تجاری اتریشی نشان ميدهد كه شكست دولت نخستین مسوول آغاز حباب بازار مسكن است؛ در شرايط وجود حباب بازار مسكن تعداد زيادي مسکن بدون توجه به بنيانهاي اصولي اقتصاد ساخته ميشوند و میل درونی مردم براي خانهدار شدن بهشكل مصنوعي بهوسیله تورم پولي ايجاد شده تحريك ميشود. این دقیقا همان زماني است كه منابع مالی به شکل نادرست و نامطلوب توزيع ميشوند
موتور جستجوی مسکن و املاک ایران
تئوري چرخههاي تجاري اتريشي بيانگر اين موضوع است كه تورم پولي وابسته به اين است که چه كسي پول جديد را دريافت نموده و چگونه آن را هزينه ميكند. آيا پول جديد وارد حوزههايي از اقتصاد مانند بانكداري و سرمايهگذاري میشود یا در قالب وام به مصرفكننده پرداخت میشود، يا مستقيما به گروهی از مصرفكنندگان و توليدكنندگان اهدا ميشود؟ آيا افرادي كه پول را دريافت ميكنند قصد دارند كه آن را پسانداز کنند يا هزينه؟ اگر آنها پول را پسانداز كنند نرخهاي بهره كاهش مييابند و اگر هزينه كنند نرخهاي بهره افزايش مييابند بهطوري كه كارفرمايان اقتصادي براي افزايش توليد پول قرض خواهند کرد. اگر اين پول هزينه شود، وابسته به اين است كه چه كسي آن را هزينه ميكند. اگر پول بهجای ژنرالهاي ارتشي به دريافتكنندگان رفاه داده شود در این شرایط اقتصاد تغييرات متفاوتي را تجربه ميكند و اگر آن پول پسانداز شود اقتصاد تغييرات دیگری را تجربه خواهد كرد. اگر پول به جاي بازار مسكن در بازار سهام سرمايهگذاري شود باز هم نتيجه متفاوت خواهد بود. نكته اين است كه در اثر تورم پولي، حباب و رونق در حوزههايي از اقتصاد اتفاق میافتد كه پول در ابتدا وارد آنها شده است. ریشه این تفکر مکتب اقتصادی اتریشی به ریچارد کانتیلون (1755) بر میگردد، او بنیانگذار این تئوری اقتصادی بود و بعد از حباب میسیسیپی آن را نوشت. یافتن مسير تورم پولي در اقتصاد بسيار سخت است و بيشتر اقتصاددانان ميانهرو از اين مساله گریزانند و معتقدند كه پول در اقتصاد خنثي است.
جهان در اواخر قرن 18 از بانكداري آزاد به بانكداري مركزي تغيير وضعيت داد و آمريكا آخرين كشور بزرگي بود كه در سال 1913 بانك مركزي خود را تاسيس كرد. لودويگ فون ميزس در اولين مقاله خود در مورد تئوري پولي در عصر مدرن، تئوري چرخهتجاری اتریشی را پايهگذاري كرد. هنگامي كه بانكهاي مركزي با هدف توليد تورم ناشی از پول تاسيس شدند، ميزس يك تئوري عمومي از چرخههاي تجاري ارائه كرد در مقابل اصل مورد به مورد كانتيلون. به كمك کارل منگر، یوگن فون بوهم-باورک (Eugen von
Böhm-Bawerk,) و نوت ویکسل
(Knut Wicksell) او توانست نشان دهد هنگامي كه بانك مركزي (مثلا فدرال رزرو) عرضه پول را افزايش ميدهد، این امر باعث ميشود كه نرخ بهره بازار به سطحی کمتر از نرخ بهره طبيعي كه در وضعيت عدم حضور دخالت فدرال رزرو موجود بوده است، كاهش يابد. اين باعث ميشود كه سرمايهگذاران پول بيشتري قرض كنند، تا سرمايه گذاريهايشان را افزايش دهند و پروژههاي با ريسك بيشتر و فرآيندهاي توليدي كارآتر را بهعهده بگيرند. از آنجاييكه اين وامگيرندگان براي داراييها، منابع و كالاها رقابت ميكنند، ناگزیر تورم قيمتي اتفاق ميافتد و نرخ بهره افزايش خواهد يافت. این جریان اقتصاد را به شکل نامطلوبی تحت تاثیر قرار میدهد و پروژههايي با ريسك بالا يا كارآ در سرمايهگذاري در وضعيت بد سرمايهگذاري قرار ميگيرند. ورشكستگان بانكي ميتوانند سرمايهگذاريهاي موجود و فرآيندهاي توليد را كه در وضعيت ورشكستگي اجرا ميشدند را تحت فشار قرار بدهند. هايك دانشجوي ميزس تئوري چرخههای تجاری اتریشی را گسترش داد به گونهای که دربرگيرنده تئوري سرمايه و يكپارچگي آن با ساختار توليد هم شود
پیامبر
شهرک غرب
شاهين شمالي
فاطمی
تهران نو
پرتال اطلاعات و مطالب دانشگاهی
جهان در اواخر قرن 18 از بانكداري آزاد به بانكداري مركزي تغيير وضعيت داد و آمريكا آخرين كشور بزرگي بود كه در سال 1913 بانك مركزي خود را تاسيس كرد. لودويگ فون ميزس در اولين مقاله خود در مورد تئوري پولي در عصر مدرن، تئوري چرخهتجاری اتریشی را پايهگذاري كرد. هنگامي كه بانكهاي مركزي با هدف توليد تورم ناشی از پول تاسيس شدند، ميزس يك تئوري عمومي از چرخههاي تجاري ارائه كرد در مقابل اصل مورد به مورد كانتيلون. به كمك کارل منگر، یوگن فون بوهم-باورک (Eugen von
Böhm-Bawerk,) و نوت ویکسل
(Knut Wicksell) او توانست نشان دهد هنگامي كه بانك مركزي (مثلا فدرال رزرو) عرضه پول را افزايش ميدهد، این امر باعث ميشود كه نرخ بهره بازار به سطحی کمتر از نرخ بهره طبيعي كه در وضعيت عدم حضور دخالت فدرال رزرو موجود بوده است، كاهش يابد. اين باعث ميشود كه سرمايهگذاران پول بيشتري قرض كنند، تا سرمايه گذاريهايشان را افزايش دهند و پروژههاي با ريسك بيشتر و فرآيندهاي توليدي كارآتر را بهعهده بگيرند. از آنجاييكه اين وامگيرندگان براي داراييها، منابع و كالاها رقابت ميكنند، ناگزیر تورم قيمتي اتفاق ميافتد و نرخ بهره افزايش خواهد يافت. این جریان اقتصاد را به شکل نامطلوبی تحت تاثیر قرار میدهد و پروژههايي با ريسك بالا يا كارآ در سرمايهگذاري در وضعيت بد سرمايهگذاري قرار ميگيرند. ورشكستگان بانكي ميتوانند سرمايهگذاريهاي موجود و فرآيندهاي توليد را كه در وضعيت ورشكستگي اجرا ميشدند را تحت فشار قرار بدهند. هايك دانشجوي ميزس تئوري چرخههای تجاری اتریشی را گسترش داد به گونهای که دربرگيرنده تئوري سرمايه و يكپارچگي آن با ساختار توليد هم شود
پیامبر
شهرک غرب
شاهين شمالي
فاطمی
تهران نو
پرتال اطلاعات و مطالب دانشگاهی
No comments:
Post a Comment